نقش یک جاسوسه انگلیسی در اغتشاشات/ تکنیک اصلی زنده نگه داشتن اغتشاشات در فضای مجازی چه بود؟
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۷۷۵۵۱
ر گرماگرم آشوبهایی که به بهانه مرگ مهسا امینی در خیابانهای کشور به جریان افتاده است، دولتمردان امریکایی فرصت را مغتنم شمرده و خامدستانه اعلام میکنند که تمامقد در کنار آشوبگران قرارگرفتهاند.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
********
روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۰ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که بازتاب سخنان رئیس دستگاه قضایی، اغتشاشات سنندج به روایت مسئولان و سخنان سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
روزنامه هممیهن در تیتر یک امروز خود به اثرات اغتشاشات بر اقتصاد نوشته است. این روزنامه اصلاحطلب نوشته است:
یکی از روشهای فراگیر خروج سرمایه که در سالهای اخیر بسیار مطرح شده، خرید ملک در کشورهای همسایه یا تبلیغات وسیع ماهوادهای است در حالی که متاسفانه در داخل کشور هم اطلاعرسانی و هشدار در این زمینه به افراد داده نمیشود که اگر پول خود را صرف خرید ملک در خارج از کشور کنید احتمال بلوکه شدن اموال وجود دارد، خروج حدود ۱۰ میلیارد دلار سرمایه طی یک سال گذشته از کشور، نشان میدهد که ما در کشور امنیت سرمایهگذاری نداریم. بخشی از این نبود امنیت به سیاستهای دولت برمیگردد؛ یعنی دولت فضای لازم را برای شفافیت اقتصادی و ماندن سرمایهها فراهم نکرده است.
روزنامه شرق نیز اختلال اینترنتی در دوران اغتشاشات را مورد بررسی قرار داده و نوشته است:
بازاری که اندازه آن تقریباً معادل ۷۵۰ بازار سنتی مانند بازار تجریش است و ۹ میلیون نفر ایرانی کرکره کسبوکار آنلاین خود را پایین کشیدهاند. به جز این معاملات بازارهای ارز دیجیتال در ایران با حدود ۱۲ میلیون معاملهگر تعطیل شده است. مسئله به همینجا ختم نمیشود و پزشکان هم میگویند که برای نسخهنویسی الکترونیک گرفتار قطعی اینترنت هستند و بسیاری از بیماران ناچار هستند نسخ خود را از بازار آزاد تهیه کنند.
در ادامه این گزارش آمده است:
قطع طولانی اینترنت در ایران حتی روی صدور گذرنامه هم تأثیر گذاشته و سفارتخانههای خارجی اعلام کردهاند که علت کندی یا توقف صدور روادید برای ایرانیها اختلالات وسیع اینترنت است. حسین سلاحورزی، نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران از خسارت سنگین قطعی اینترنت به اقتصاد کشور خبر داده است و میزان خسارت قطعی اینترنت بر اقتصاد را ساعتی ۱.۵ میلیون دلار اعلام کرده است. آنهم در شرایطی که اینترنت در ایران حدود سه هفته است که مختل شده و دسترسی به اینترنت بینالملل بدون استفاده از فیلترشکنهای متعدد و با سرعت بسیار پایین عملاً ممکن نیست.
دروغهایی که اغتشاشگران پخش میکنند
روزنامه همشهری در گزارشی قابل توجه به تحرکات تبلیغاتی دشمن پرداخته و مینویسد:
راهبرد «فتح کشورها بدون خونریزی» با استفاده از ابزارهای رسانهای دیرزمانی است بهعنوان یکی از محوریترین سیاستهای «جنگ نرم» علیه کشورمان در فضای سایبری و رسانهای دنبال میشود؛ سیاستی که در آن با برجستهسازی «دروغها» و «ادعاها» و پمپاژ شدید آن به جامعه از سوی منابع رسانهای مختلف، تلاش میشود پدیده «وارونگی افکارعمومی» اتفاق بیفتد؛ پدیدهای که معاندان با وقوع آن میکوشند مخاطبان و کاربران خود را متقاعد کنند که وضعیت بحرانی است تا با استفاده از القای فکری، هدفی بزرگتر دنبال شود.
در ادامه این گزارش آمده است:
ماجرای جنگ ترکیبی و دامنهداری که از سوی ضدانقلاب و دولتهای حامی آنان در جریان است، تنها معطوف به این دروغها و شگردها نمیشود. «ادعای پیوستن نیروهای ارتش و انتظامی به صفوف ناامنکنندگان جامعه و مشخص شدن اینکه این نیروها برای حفظ امنیت تجمعی مسالمتآمیز در کنار مردم و براساس وظیفه ذاتی خود بودهاند» یا «ورود نیروهای انتظامی به دانشگاه شریف» که با تکذیب شورای صنفی دانشگاه روبهرو شد یا انتشار پستها، توییتها و هشتگهایی با مضمون «کار نظام تمامه» همگی نشاندهنده این واقعیت است که شناخت ترفندهای دشمن برای به هم آمیختن دروغ و حقیقت نیازمند اقدام بهموقع برای شبههزدایی از این روایتها و برملا کردن دروغهاست؛ دروغهایی که توانست بخشی از فرزندان این ملت را صید خود کند؛ صیدی که باید از دست صیادی حرفهای نجات داده شود.
جاسوسه انگلیس از نزدیک اغتشاشات را هدایت کرد
روزنامه جوان در خبری به افشای نقش یک جاسوس انگلیسی پرداخته و نوشته است:
دست خارجی در اغتشاشات اخیر حالا بهتر از هر زمان دیگری لمس میشود. بنا بر خبری که یک منبع آگاه ارائه کردهاست، استفانی القاق، مدیرکل خاورمیانه در وزارت خارجه انگلیس، چند روز پیش از آغاز آشوبها وارد کشور شده و از نزدیک روند اغتشاشات را در ایران مدیریت کردهاست. القاق فقط در یک مورد، سه ماه پیش با مقامات صهیونیستی راجع به ایران گفتگو کردهاست. حضور پررنگ دشمن خارجی در اغتشاشات به بهانه فوت مهسا امینی، فقط محدود به هدایت انگلیسی پروژه آشوب مهرماه در ایران نیست، پیوند بهائیت با سلطنتطلبان و اروپاییها برای غارت جان و مال ایرانیان در بخشی از بیانیه وزارت اطلاعات پیرامون ماجراهای اخیر، به عوامل آشوبساز با ذکر جزئیات اشاره شدهبود.
روزنامه کیهان نیز در تیتر یک امروز خود از عدم همراهی مردم و اعتراف رژیم صهیونیستی به شکست پروژه آشوب نوشته نوشته است:
شبکه آی ۲۴ اسرائیل در گفتوگو با کارشناس امنیتی رژیم صهیونیستی به شکست اعتراضات در ایران اعتراف کرد. کارشناس اسرائیلی در این گفتوگو با اشاره به اینکه «تعداد معترضین در ایران کم است و هیچ ایدئولوژی اعتراضی وجود ندارد» گفت: این اعتراضات به جایی نخواهد رسید. رسانههای صهیونیستی ۶ مهرماه جاری گزارش دادند: همه در اسرائیل از نزدیک وقایع ایران را دنبال میکنند و موسسه امنیتی اسرائیل نسبت به امکان موفقیت اعتراضات در ایران جهت ایجاد تغییر در این کشور بدبین است.
در ادامه این گزارش آمده است:
البته که برخی پادوهای داخلی آنها که شبکه نیابتی دشمن در غرب را تشکیل دادهاند یکسر دیگر قیچی مقابله با ایران هستند. نکته قابلتأمل در این ماجرا، سکوت برخی خواص سیاسی است که موجبات تعجب افکار عمومی را برانگیخته و در شبکههای اجتماعی باعث بروز و ظهور برخی قضاوتهای تندوتیز در خصوص آنها شده است.
روزنامه ایران هم اظهارنظرهای متعدد مقامات کاخ سفید در حمایت از آشوبگران را بررسی کرده و در تیتر یک امروز خود با عنوان «آمریکا در تناقض اغتشاش و مذاکره» نوشته است:
در گرماگرم آشوبهایی که به بهانه مرگ مهسا امینی در خیابانهای کشور به جریان افتاده است، دولتمردان امریکایی فرصت را مغتنم شمرده و خامدستانه اعلام میکنند که تمامقد در کنار آشوبگران قرارگرفتهاند. مسئولان آمریکایی باوجود پیگیری چنین تلاشهایی مدعیاند که هدف فروپاشی جمهوری اسلامی در دستور کار آنها قرار ندارد. چنانکه «رابرت مالی»، نماینده ویژه امریکا در امور ایران در موضع اخیر خود ادعا کرده است: «خواسته امریکا سیاست تغییر رژیم در ایران نیست، بلکه سیاست پشتیبانی از مردمی است که مسالمتآمیز اعتراض میکنند». پیداست که این ادعا بیش از آنکه نشأت گرفته از «نخواستن» راهبرد تغییر نظام در ایران از سوی تصمیمگیرندگان در کاخ سفید باشد، ناظر به «نتوانستن» آنها در محقق کردن چنین خیال خامی است.
روزنامه وطن امروز با اشاره به گزارش جدید آژانس مبنی بر اینکه ایران درحالتوسعه توانمندیهایش برای غنیسازی با سانترفیوژهای پیشرفته در نطنز و فرود است، تیتر زده «حالا نوبت ایران است» در این گزارش آمده است:
این گزارش علاوه بر اینکه بشدت برای ایالاتمتحده نگرانکننده خواهد بود، در شطرنج سیاسی تهران- واشنگتن پاسخ عینی به تحرکهای نسنجیده اخیر آمریکا در اظهارات و اقدامات مداخلهجویانه و تحریکآمیزش نسبت به امور داخلی ایران در خلال حوادث اخیر است. دولت آمریکا طی هفتههای گذشته با سوءاستفاده از برخی آشوبها در ایران و ادراک نادرست از اتفاقات اخیر، تلاش کرد با وضع تحریمهایی، تهران را در موضع ضعف قرار دهد تا به این بهانه و به زعم خود میوه آن را بچیند.
وطن امروز در ادامه مینویسد:
افزون بر این تحریمها، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در مصاحبه با رادیو ملی آمریکا «انپیآر» اعلام کرد کشورش نمیتواند تضمین بدهد رئیسجمهور آینده ایالاتمتحده از برجام خارج نشود. نماینده ویژه آمریکا در امور ایران گفت: چیزی که ایالاتمتحده میخواهد دولتی در ایران است که به حقوق اساسی مردمش احترام بگذارد. این سیاست تغییر رژیم نیست.
کشتیسازی برای زنده سازی آشوب
روزنامه جامجم دریکی از گزارشهای امروز خود با طرح این سؤال که «تکنیک اصلی زنده نگهداشتن اغتشاشات در فضای مجازی چه بود؟» مینویسد:
همیشه در هر شرایط ناآرامی ضدانقلاب پروژه کشتیسازی در آشوبها و اغتشاشات ایران را باکیفیت بالا دنبال کرده است و مهمترین چهرههایی که در این پروژه میتوان یادآور شد ماجرای ندا آقا سلطان بود که در سال ۸۸ ضدانقلاب با یک سناریوی رسانهای پیچیده، قتل مشکوک یک دختر را متوجه نظام کرده است.
در این گزارش آمده است:
پروژه احمد باطبی در سال ۷۸ هم در از اولین تلاشها برای کشته نمایی توسط جمهوری اسلامی بود. پروژه کشتیسازی که البته دیگر کارش از نخنما شدن هم گذشته است هنوز هم برای تحریک احساسات افراد کمسن تر استفاده میشود اما در این روزها سواد رسانهای مردم دیگر مانند سه دهه گذشته نیست که هر ادعایی را باور کنند و چه کسی است که نداند حالا براندازی یک بیزنس پرسود است و برای این کار لازم است شما خط ناآرامی و شلوغیها را در فضای آنلاین، برخط وزنده نگهدارید.
منبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین قیمت ویژه های مشرق مرور روزنامه ها رابرت مالی روزنامه هم میهن روزنامه ایران دانشگاه شریف سید حسن نصرالله روزنامه همشهری روزنامه کیهان وزارت اطلاعات روزنامه وطن امروز برجام خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت گزارش آمده امروز خود رسانه ای دروغ ها آشوب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۷۷۵۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی پزشکان بهانه بیماران! /تیترخوانی به جای نگاه علمی! /نوبت «وعده صادق» اقتصادی
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که وضعیت نامناسب موجودی آب در سدهای ۳ استان صنعتی، تحرکات تازه در قاهره برای برقراری آتش بس در غزه، معطلی ۱۴ ماهه لایحه امنیت شغلی کارگران و انتقاد رئیس قوه قضائیه از صدور برخی احکام در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
تیترخوانی به جای نگاه علمی!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان تیترخوانی به جای نگاه علمی! نوشت: یکی از عوارض منفی سرگرم شدن مسئولین دولتی و حکومتی به امور حاشیهای و فعالیتهای سیاسی جناحی و حزبی بدون تابلو اینست که به گزارشها، مقالات، مصاحبهها و حتی خبرهای مراکز تحقیقاتی، رسانهای و آماری توجه کافی نمیکنند و به تیترخوانی اکتفا و براساس همان چیزی که در تیترها میبینند قضاوت میکنند و تصمیم میگیرند و عکسالعمل نشان میدهند. نتیجه این میشود که هرگز هیچ مشکلی حل نمیشود و ابهامات و یا حتی سوءتفاهمها باقی میمانند.
نمونه روشنی که اخیراً اتفاق افتاد، موردی است که مرکز پژوهشهای مجلس تحت عنوان «باز هم تیترخوانی به جای نگاه علمی به یک گزارش» از آن خبر داده است. مرکز پژوهشهای مجلس، در توضیح مطلبی درخصوص اظهارنظرها نسبت به گزارش گردشگری این مرکز اعلام کرد این گزارش مربوط به فاصله زمانی سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ و با لحاظ کردن شرایط کرونائی و مرتبط به عملکرد دولتهای قبل و غیرمرتبط با عملکرد دولت فعلی بوده است.
جالب است که مسئولین مرتبط با موضوع بدون اینکه به جزئیات گزارش توجه کنند تا بفهمند که این گزارش درصدد ایراد وارد کردن به عملکرد آنان و دولت فعلی نیست در برابر آن موضع گرفتند درحالی که اگر متوجه محتوای گزارش میشدند از آن استقبال میکردند. همین واکنش باعث شد مرکز پژوهشها در توضیح اقدام خود به مسئولین مربوطه گوشزد کند «حداقل انتظار میرفت مسئولان دولت قبل به این مساله واکنش نشان میدادند نه مسئولان دولت فعلی».
این واقعه نشان میدهد موضعگیری براساس تیترخوانی جای نگاه علمی را گرفته و در بالاترین سطوح کارگزاری و حکمرانی کشور توجهی به محتوای گزارشهای تحقیقی صورت نمیگیرد. این وضعیت در زمینههای دیگر به ویژه اخبار، مصاحبهها، اظهارنظرها و گزارشهای رسانهای نیز وجود دارد و افرادی که در بخشهای روابط عمومی و اطلاعرسانی دستگاههای دولتی و حکومتی فعالیت میکنند، موضعگیری منفی را بر بررسی علمی و تلاش برای تصحیح عملکردها و تبدیل کردن نقاط قوت به نقاط ضعف ترجیح میدهند. این نوع برخورد با تحقیقات، آمارها، گزارشها و اظهارنظرهای مراکز علمی، رسانهها و صاحبنظران قطعاً به زیان دولت و کشور است، زیرا به جای رفع نواقص به استمرار عملکردهای منفی دامن زده میشود و اوضاع هرگز به طرف بهبود یافتن به پیش نمیرود.
اوج این رفتار غیرعلمی را میتوان در پاسخ دادن دستگاههای دولتی به انتقادهای نمایندگان مجلس از عملکرد مسئولین اجرائی مشاهده کرد. طبق اصل ۸۴ قانون اساسی نمایندگان حق دارند در تمام امور کشور اظهارنظر کنند. علاوه بر این، حق تحقیق و تفحص هم دارند. اصل ۷۶ قانون اساسی میگوید: «مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد.» و اصل ۸۶ میگوید: «هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهارنظر نماید.» در تمام چهار دهه گذشته این دو اصل اجرا شدند و نمایندگان مجلس درباره مسائل مختلف اظهارنظر کردند و معمولاً به نظرات آنان توجه نیز شد هرچند در مواردی بعضی دستگاهها اِعمال این حق قانونی توسط نمایندگان را تاب نیاوردند و آنها را تعقیب و یا از حقوقشان محرومشان کردند. متاسفانه این برخورد غیرقانونی در سالهای اخیر تشدید و جوابیه دادنهای پیاپی به سخنان میان دستور نمایندگان مجلس به یک رویه تبدیل شده است بطوری که وقتی روزنامهها اقدام به انتشار اخبار مجلس میکنند در مواردی که خوشایند دولتمردان نیست بلافاصله جوابیه صادر میکنند و حتی روزنامههای منتشرکننده سخنان نمایندگان مجلس نیز به سیاهنمائی متهم میشوند!
کار دولتیان به معنای اینست که اولاً نمایندگان مجلس از حق قانونی خود که قانون اساسی به آنها داده استفاده نکند و ثانیاً روزنامهها دچار خودسانسوری شوند و از چاپ انتقادها خودداری نمایند. روشن است که چنی توقعی با حقوق ملت و مصالح کشور در تضاد است و روزنامهنگار اگر این شغل را برای خدمت به مردم برگزیده باشد هرگز تسلیم چنین خواسته خلاف شرافت روزنامهنگاری نخواهد شد.
راه حل این مشکل، استمرار جدال نیست. دولتمردان باید کسانی را به مسئولیتهای مرتبط با مجلس و اطلاعرسانی دولتی بگمارند که به اخبار و گزارشها نگاه علمی داشته باشند. چنین افرادی میتوانند از طریق تعامل قانونی با رسانهها و انتقادکنندگان راه را برای تفاهم هموار کنند و با بهرهگیری از انتقادها به تبدیل شدن نقاط ضعف دولتها به نقاط قوت کمک نمایند.
خودکشی پزشکان بهانه بیماران!
غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان خودکشی پزشکان بهانه بیماران! نوشت: «خودکشی پزشکان» گزارهای شده است که گاهی از آن برای هدفی غیرانسانی بهره میگیرند. در توضیح این ادعا میگویم که خودکشی پزشکان با خودکشی مهندسان یا با هر یک از مشاغل دیگر، یکسان است، هرچند همگی تلخ و نپذیرفتنی است، و خودکشی پزشکان لزوماً فاجعهبارتر از خودکشی دیگران نیست. ممکن است ادعا شود خودکشی در دو استان مشخص که بالاترین نرخ خودکشی را دارند، با خودکشی پزشک تحصیلکرده که کشور برای او هزینه میلیاردی کرده و به او بهشدت نیازمند است، قابلقیاس نیست. این حرف نیز اگرچه غیرانسانی است، اما بهشرط پذیرش فرض آن، پزشکان تنها صنف تحصیلکردهای نیستند که خودکشی میکنند، بسا موارد خودکشی دیگر در میان اقشار تحصیلکرده غیرپزشک دیده میشود. مضافاً این ادعا که «خودکشی پزشکان زیاد شده است» باید با عدد و رقم مشخص شود، نه با آنچه برخی فعالان اصلاحطلب هربار ادعا میکنند و نه با هیاهوی مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی که صراحتاً با نتیجهگیری انتهای سخن خود نشان داده است از این هیاهو که هیچ مرجع رسمی آن را تأیید نکرده و آماری مقایسهای از آن در دست نیست، دنبال چیز دیگری است! این شخص به یک رسانه اصلاحطلب گفته است: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنتها صعودی شده و احتمال دارد که بهزودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشورها پیشی بگیرد. مهمترین عوامل تأثیرگذار روی خودکشی پزشکان، سختیکار، برخوردهای خشن بیمار و خانواده بیمار و محیط پادگانی بیمارستانها است. رزیدنتها گاهی ۷۲ساعت نمیتوانند بخوابند. از رزیدنت بیگاری میکشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده، هزینههای درمان بالا رفته است و بیمهها هزینه را نمیپردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار میگیرند.»
این فاجعهای بدتر از خودکشی است که برخی جملات را ردیف کنیم تا نتیجه بگیریم که مسئله خودکشی، به سختیکار و بحث مالی و دستمزدها بازمیگردد؛ و سپس زمینهای فراهم کنیم برای افزایش تعرفهها و کاستن از آنچه «سختی کار» پزشکان مینامند. در این میان اتهام دیگری هم بزنیم که «مردم برخورد خشن با پزشک دارند»! واقعیتی که در جامعه شدیداً خلاف آن دیده میشود و هیچ صنفی محترمتر از پزشکان نیستند با آنکه برخورد برخی از آنان با بیمار، خشک و بیروح است. وارونهسازی واقعیت، کمکی به پزشکان نمیکند. باید یک نهاد نظارتی از چنین افرادی بخواهد آمار خود را در مقایسه با دیگر اقشار و مقایسه با کل و با بقیه کشورها دقیق و مستند عرضه کنند. چیزی در دست ندارند، جز هیاهو و تولید محتوا برای کسی که از خودکشی پزشکان میرسد به تقبیح عنبر نسا!
وضعیت جامعه پزشکی ما نشان میدهد آنان نیز مانند صنوف دیگر، یک کلیت و اکثریت خوب و بلکه به نسبت دیگر صنوف، اکثریت مطلق خوبتری دارند. ولی یک پزشک بد نسبت به یک کارگر بد، صدای بدبودنش همهجا را پر میکند. اگر جامعه پزشکی نیز در تهذیب اخلاق کوشا نباشد، مانند بقیه، همان سرنوشت شوم بیاخلاقی را پیدا میکند و اینجا فریاد واپزشکا! واپزشکا! شعاری بیش نیست.
در نیمه دوم دهه ۷۰، دو انترن جوان در بحبوحه گلدکوئست به کیهان آمدند، با وضعیتی پریشان و نگران! حرفشان دقیقاً این بود: «حالا که کسانی با گلدکوئست یکشبه میلیونر میشوند، چه انگیزهای برای درسخواندن ما باقی میماند»! مشخص است که این عبارات بینیاز از هرگونه توضیح اضافی است. در همان سالها یک شبکه مافیایی در وزارت بهداشت، ماجرای تقلب در آزمون دستیاری را بین سالهای ۷۷ تا ۸۲ رقم زد. من در کیهان افشاگر این فساد بودم. پزشکانی که ۶۰ میلیون تومان پول آن زمان معادل ۳۰ میلیاردتومان پول اکنون را برای خرید کلید تقلب پرداختند و هرگز از دستیاری و بعد تخصص حذف نشدند و پروانهای هم باطل نشد. این هم نمونهای از نفوذ بیاخلاقی و فساد در هر صنفی است و اینجا صنف پزشک. هرچند همان زمان در کیهان نوشتم که بحثهایی از نفوذ سیاسی برای هدایت عدهای خاص به دوره تخصص پزشکی مطرح است. باز در همان حدود دو موضوع ورود خونهای آلوده از فرانسه و خرید یک دستگاه پالایش خون آلوده را در کیهان افشا کردم که برای آن با شکایت وزارت بهداشت دولت اصلاحات ۱۱ بار به دادگاه رفتم، اما در نهایت بیماران هموفیلی و بازماندگان درگذشتگان، بر اثر آن افشاگری با پیروزی در دادگاه، دولت را مجبور به پرداخت بزرگترین خسارت تاریخ دولتهای قبل و بعد از انقلاب بهعنوان دیه بیماران کردند. میزان تکذیب و انکار وزارت بهداشت درباره این تخلفات نیز برگ زرین دیگری از وضعیت اقلیت فسادپذیر و فسادخوی هر جامعهای دارد- و اینجا پزشکان!
اکنون سوارشدن روی ادعایی دیگر را شاهدیم: افزایش خودکشی پزشکان! اما مسموع نیست. پزشکان هم مشکل و سختی دارند مثل بقیه جامعه. مگر بقیه در حال خور و خواب و خستگیدرکردن هستند؟! حتی خبر تازه که یک جمع ۲۵ نفری از پزشکان نیز مثل همه کسانی که مشروب تقلبی میخورند، مشروب تقلبی خوردند، نشان میدهد در شاخصهای اجتماعی همه مثل هم هستند، یعنی همهچیز علیالسویه است؛ و تعریف یک «تفاوت» با هدف خاص پذیرفتنی نیست.
مصطفی منتظر طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: عملیات ترکیبی «وعده صادق» دارای ابعادی گسترده و چندلایهای برای ایران، منطقه و جهان بوده است که متاسفانه مسئولان بخشهای غیرنظامی به درستی از آن استفاده نمیکنند. طوفان الاقصی، اولین حمله به منطقی بود که کشورهای عربی را وارد جریان عادیسازی با اسرائیل میکرد و یک ائتلاف عربی-عبری را برای جایگزینی آمریکا در منطقه مینشاند. یعنی آمریکا قصد داشت تا برای کم کردن حضور در خاورمیانه و تمرکز در شرق آسیا، قواعدی از یک جریان امنیتی و اقتصادی را پایه بنهد تا ایران و محور مقاومت خودبهخود حذف شوند. این منطق با توافق آبراهام شروع و با کریدور آیمک تداوم یافته بود. اما حالا این توافق، بخش بزرگی از معنای امنیتی خود را از دست داده است. مجموعه کشورهای حاضر در آن با رهبری آمریکا با تمام توان نتوانستند در مقابل صرفا ۱۰۰ موشک بالستیک و ۴۰۰ پهپاد از منطقه کوچک سرزمینهای اشغالی حفاظت کنند، پس بخش امنیتی در وعده صادق فروریخته است. اما مسئله این است که بخش اقتصادی آن به قوت خود باقی است. آنچه ایران باید انجام دهد، شکلدهی به یک پیوست اقتصادی برای وعده صادق در عرصه ایجابی است. یعنی ایران میتواند حفظ امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس را تا حدی تضمین کند و در ازای آن، قراردادهای روی زمین و استراتژیکی با آنها ببندد که تحقق آن برای هر دو طرف سودمند و ترک آن هم به شدت مضر است. قراردادهایی که معنای همکاری استراتژیک را درون خود داشته باشد.
یعنی علاوه بر بازی دوطرفه، متضمن یک معنای بزرگتر در معامله با کشورهای بزرگ و قدرتمند باشد. نکته این است که اگر از این ظرفیت استفاده نشود، طرف مقابل با اهرم اقتصادی و فشار عمومی به ایران، عملا آورده آن را محو کرده و دوباره دست خود را بالاتر از دست ایران قرار میدهد. یعنی آثار امنیتی به وجود آمده هم با تکانههای اقتصادی جامعه ایران، نابود خواهد شد. این عملیات میتواند در پرونده ایران-آمریکا هم تغییر جدی ایجاد کند. آمریکاییها حالا میدانند که بدون خواست ایران، نمیتوانند حضور خود در خاورمیانه را به سلامت کاهش دهند. پس باید امتیازی در ازای آن بدهند.
این همان چیزی است که ایران باید آن را تعریف کند و نه اینکه آمریکاییها تعریف کنند و ایران آن را جرح و تعدیل دهد. توافقی که در آن مسئله اصلی «رفع تحریم» نیست بلکه «انتفاع اقتصادی ایران» است؛ و البته تمام مسائل سیاست خارجی ایران و پروندههای آن را شامل نمیشود بلکه به عنوان بخشی از مسئله اقتصاد ایران مورد توجه واقعبینانه قرار میگیرد. همان گونه که از تلاشهای حاج قاسم در بازکردن مسیر زمینی چابهار به سواحل مدیترانه به درستی استفاده نشد، این فرصت تاریخی هم در حال از دست رفتن است. راهحل، خروج از چارچوبهای ذهنی برجام، مذاکره حقوقی برای رفع تحریم، رفع تنش، توافقی برای فروش نفت، اعتماد به همسایه بدون توجه به شرایط جهانی و... است که چندین بار تجربه شده و همگی شکست خورده است.